ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
پیاده هم که بروم میرسم
راه دوری نیست
فاصله بین من و دستهای تو
دست های غربت زده ای که روزی زنجیر پیوند خیلی ها میشد با دنیای واقعیشان
پیاده هم که بیایم میدانم فاصله مان آنقدر کم است که حتی با چند قدم ازتو عبور خواهم کرد
و گم خواهم شد
در پشت پلک های زنگار بسته ات
پیاده هم که بیایم
باز هم عبور من از لحظه های ناباوری تو
آسان است
چه برسد به من
که سوار بر مرکب خیالاتم
هر روز
هر شب
هر ثانیه
از تو عبور میکنم
چه ذجری میکشند این جاده های اندوه
چه زجری میکشند این فاصله ها....
ت.ساحل
سلام
وبلاگ خوب و جالبی داری
خوشحال میشم از وبلاگم دیدن کنید
با تبادل لینک موافقم، اگه قابل دونستی بیا تو نظرات خبر بده میلینکم.
بدرود.
می توانستم اگر , هر آنچه فاصله هست , از میان بر میداشتم
سلام. حتما دوست من.