ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دوباره سلام
دوباره لبخند
دوباره قرار است دلم در این پنجره سرد نور افشان قرار گیرد انگار
و دوباره
تکرار میشود این تاریخ حک نشده در مغز زنگ زده ام.
آنقدر نم باران و نمک اشک بر خاطراتم پاشیده ام
که زنگار بسته اند تمام پنجره ها
و سرخی و بوی آهن زنگ زده میدهد اسکلت این خانه پوشالی.
خوب فهمیده ام که حتی کمی تاب بیتابی و عشق ندارد این سخت بر سنگ خورده بیتاب
این احساس فرو ریخته
اما شفاف
دوباره آمده ام
و خوب میدانم
که بارها خواهم آمد
اگر این بار بار آخرم نباشد
مثل معتاد به داروئی که تاب دلکندن ندارد
از دود و خماری و انزوا......
#ت_ساحل